- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
بـبـینـید گـیـسوی پُـر تـابِ ما را ببـینـیـد جـوش مـیِ نـاب مـا را ندارد ظهورش در عـالم نظیـری جنون چاک کرده گریبانِ ما را قیامت ندیده است طوفـان ما را سـر آوردهام تا سـرم را بگـیـری پُرم کردهای با سبوی دو چشمم که ششگوشه شد آرزوی دو چشمم کنارت ندارم بجـز سـر به زیری حضرت عباس علیه السلام خدا با تو وا کرده درهای خود را به گِردت دوانده قمرهای خود را چه نور عظیمی چه شاه و وزیری زمانی که میدان نفس گیر میشد زمانی که لشگر سرازیر میشد تو سلطان میدان درآن زَمهریری به میدان رسیدی و عالم به پا شد که با تو خـدایِ مجـسّم به پا شد تو مانـند مولایـی و در غـدیـری اگر بـار دیـگـر قـدم را بکـوبی بـهـم دستـگـاه سـتـم را بکـوبـی الا نـور عـیـنی و بـدرالـمُـنـیـری امام سجاد علیه السلام خـدا آرزویِ عـلـی را بـر آورد حسن بوسه زد از لبت شِکَّر آورد تو حُسنِ قـدیـمی و خیـر کـثـیری اگـر ما به یـادت اگر یـادِ مـایی تـو آرامـش حــیــدرآبــاد مـایـی تو ایـرانـی و قـبـلـۀ این مسیـری کـشـیـدم بـرای تـو کــربـبـلایـی شبیه نجف صحنِ ایوان طلایی کـشـیـدم خودم را فـقـیـر فـقـیری اگر عـمهات تکیه گاهت نمیشد اگر بیـنِ آتـش پـنـاهـت نـمیشد تو جان داده بودی زمانِ اسیـری
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
امشب شب نـزول تـمام مـلائک است باور کـنید بخت، به کـام ملائک است هـم کـوثـر ولایـت و هـم بـادۀ بهـشت پیوسته بحربحر به جـام ملائک است بــارد بـرات عـفــو الـهـی ز آســمـان صبح قیامت است، قـیام ملائک است بر هـر ملک که مینگرد از چهار سو چشمش به ماه روی امام ملائک است امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است قـنـداقـۀ حسین بـه دسـت پـیـمبر است ملک وسیع حق، یم عفو و عنایت است لبـریـز، آسمـان ز فـروغ ولایـت است هر سورهای که مینگرم صورت حسین هر آیه در ولادت او یک ولایت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، همچو نور خدا بینهایت است دوران تیرگی و ضلالت به سر رسید امشب شب طلوع چراغ هـدایت است این شمع جـمع محـفـل اولاد آدم است این کشتی نجـات غـریقـان عـالم است پـیغـمبـران همـه شـده محـو نظارهاش صف بستهاند دور و بـر گـاهـوارهاش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح خورشید و ماه گشته به دور ستارهاش خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابـد مرهون لطف و مرحمت بیشمارهاش بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گـردد، با یک اشـارهاش در روز حـشر با کَـرَم خود چهها کند ترسـم ز نـار، قـاتـل خود را رها کـنـد ملک وجود بسته به یک تار مـوی او گل کرده بوسههای محـمّد به روی او این است کعـبـهای که تـمامیِّ کائـنات بگرفـتـهانـد دست تـوسـل به سـوی او صورت نهد به خـاک قـدمهـاش آبـرو تـا کـسـب آبــرو کـنــد از آبــروی او هرجـا کـه انـبـیـا بـنـشـیـنـنـد دور هـم باشد چراغ محفـلشان گفـتو گوی او باید نـدا دهـیم کـه عـالـم حسینی است بالله قسم! رسول خـدا هم حسینی است خُرّم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این است آن امـام شهیـدی که همچنان بایـد شب ولادت او هم بر او گـریست ایـن کـشتـۀ خـداست وگرنـه بـرای او بعد از چهارده صده این هایوهو ز چیست؟ داده نشـان بـه قاتل خود هم ره بهشت یالعجب! خدای بزرگ! این حسین، کیست؟ یک بـنده و هـزار خصـال خـداییاش در عـین بـندگیست جـلال خـداییاش خـوبــان روزگـار هـمـه خـاک راه او آزادگــیسـت عــبــد غــلام سـیــاه او فـرهـنگ ما نتـیجـۀ صبـر و مقـاومت دانـشـگــه تـمــام مــلــل قــتـلـگــاه او مـن منکـر شـفـاعـت او نـیـستـم ولـی کـافیست بر نجات همه یک نگـاه او تنهاترین امام بزرگی که بود و هست در عـین بیکسی همـه عـالـم سپـاه او بی او غریب و بیکس و تنهاست عالمی یـارب! مبـاد سایـۀ او کـم شــود دمـی پوشیده شد به پیکر توحـیـد، جوشنـش قـرآن ماست مصحف صدپـارۀ تـنـش خواهیـد دیـد روز قیــامت ز چـار سو ریـزد بـرات عـفــو الـهـی ز دامـنـش در روز حشـر، زخـم شیهدان عالـماند گلهای سرخ روی خدایـی ز گلشنش از بس از او کرامت و قدر و جلال دید کفو کریم خوانـد بـه گـودال، دشمنـش کی غیر او که داغ عطش بود بر لبش با کام تشنه آب خورانـد بـه مرکـبش؟ ما بیقـرار او شدهایم این قرار ماست هرجا که هست خاک ره او مزار ماست تا بر حسین، سینۀ خـود سرخ کردهایم فـردا لبـاس سینهزنـی افـتخـار ماست چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر فریاد یاحسین همـان چوبِ دار ماست بر سنگ قبر مـا بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر شعار ماست روز ازل که آب و گـل ما سرشته شد نامش به صدر لـوح دل ما نـوشته شد نـام حسیـن نـزد خـدا اسـم اعظم است خـون گلـوی تـشنـۀ او اشک آدم است خواهی اگر درست بدانی حسین کیست قــرآن روی قـلب رسول مکـرم است بر خون پاک او که نیفتد دمی ز جوش تنهـا خدای عز و جل صاحب دم است خوننامـۀ شهادت او بـاغ لالـههـاست یک برگ آن به لطف خدا نخل میثم است در پـای نـخـل او بـنـشیـنـیـد دوستان! زین نخل سرخ میـوه بچـیـنید دوستان
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
روزِ اَلَست، روزِ ازل، لحظههای عشق روزی که آفریده شد عالم برای عشق روزی که آفـریـنـشِ گـیـتی تـمـام شـد آغاز شد به دستِ خدا ماجـرای عشق بودیم گرچه در دلِ سر گـشتگان ولی کـم کـم شـدیـم بینِ همه آشنـایِ عـشـق چـشمی میانِ آن همه ما را سـوا نمود دل را ربود و داد دلـی مبتـلای عشق دستی به روی شانۀ مان خورد و ناگهان ما را صدا نمود کسی با صدایِ عشق روز اَلَـسـت لـحـظـۀ آغـازِ عــاشـقـی ما را خـدا نمـود اسـیـرِ خـدایِ عـشـق عکـس خـدا نـشـستـه بر آئـیـنههایـمان هستی بهـانـه بود که سِـرّی بیان شود مـستی بهانه بود که ساقی عـیان شود خلقت ادامـه یافت و رازی گشوده شد تا معـنـیِ وجـودِ زمیـن و زمـان شود با دستِ غیب وقتِ ظهورت نوشت عشق وقـتـش رسیـده نوبتِ دیـوانـگـان شود قلبِ مدیـنه میطـپـد از خـاکِ پـایِ تو جـاروکـشِ هـمـیـشـۀ این آستـان شـود حتی بهشت با سرِ مژگان رسیده است تا قـبله گاهِ وسعتِ هفـت آسـمـان شود تو حـیدری، تو فـاطمهای، تو پـیمبری بیتو هـزار گـوشۀ دنـیـا صفـا نداشت حتی بهشت بی تو که این جلوه را نداشت گیرم هـزار کعـبـه خـدا خلـق مینمود چنگی به دل نمیزد اگر کربلا نداشت حتی زِ معـجـزاتِ مـسیحـا خـبر نـبود مُـشتی اگر زِ خاکِ قـدومِ شما نداشت بیتـو هـوایِ خـانۀ زهـرا گرفـتـه بود این قـدر جلوه جـاذبۀ مرتضیٰ نداشت شکرِ خدا که خانۀ تان هست رویِ خاک ور نه زمینِ تیره که دارالـشفـا نداشت مـجـمـوعـۀ خَـصـائِـلِ بیانـتـهـا شُدی گیرم بهار نیست دَمی جانفزا که هست گیرم بهشت نیست غبارِ شما که هست بر خِشت خِشتِ کعـبه نویـسید با طـلا گیرم که قبله نیست ولی کربلا که هست در ازدحامِ خـیلِ گـدا جا اگر کم است تشریف آورید دو چشمانِ ما که هست جـایـی اگـر نبـود خـدا را صـدا کـنـید باب الجواد و سایۀ ایوان طلا که هست کوتاست سقفِ عالم اگر وقتِ پَر زدن غم نیست، رویِ گنبد و گلدستهها که هست خوش گفـتهاند قطره که دریا نمیشود تـو آمـدی قـیـامـتِ کُـبـریٰ رَقَــم زدی بـر تـارُکِ هـمیـشـۀ عـالـم عَـلَـم زدی میخواستی که رشک برند دیگران به من زلـفِ مـرا گِـره به نـسـیـمِ حـرم زدی حِـس میکـنم میانِ دلـم بـویِ سیب را از آن زمان که در حرمِ دل قـدم زدی میخـواستی که شعله بگـیریم بیاَمان آتش به جانِ هـر غـزلِ مُحـتـشم زدی با شیر، طعـمِ روضۀ تان را چـشیـدهام وقـتی سَری به چـشمِ تـرِ مـادرم زدی مجنونِ کوچههای غَمَم، دستِ من بگیر تو تشنه و دریغ زِ یک جـرعه آب، آه تو تـشنه و تـمـامیِ صحـرا سـراب، آه در زیرِ نـیـزههایِ شکـسته نهان شدی با زخـمهـایِ تـازه تـر و بیحـساب، آه یک سو صدایِ العطش آرام میرسید یک سو صدایِ هِلهـلهها در شتاب، آه یک سو صدایِ ضَجـۀ زینب بلند بود یک سـو صدایِ مـادرت اما کـباب، آه یک سو عَلَم به خاک و علمدار غرقِ خون یک سو به خون نشسته عزیزِ رُباب، آه کم کم نـگـاه بر بـدنـت سخـت میشود
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
آمد از جـانب حـق سبـط پـیمـبـر امشب عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب کوریِ هرچه حسود است به پیغمبر ما آمـده آیـهای از ســورۀ کــوثـر امـشـب رحمتِ واسعهاش کون و مکان را پُر کرد حاضرم من به هوایش بدهم سر امشب عاشـقـان میـکـده بـاز است بـیایید اینجا هـمگـی سـجـده نمائـیـم به دلـبـر امشب انـبـیـا از جـلـوات نگـهـش مست شدنـد ساقی مـیـکـده بـاشد گـل حـیـدر امـشب نام او حک شده در گوشۀ عرشُ الرّحمن نـام او جـلـوه کـنـد در همه جای قـرآن جـبـرئـیل نـیز شده خـادم دربـار حسین عالمی مست شده از گل رخسار حسین نـام او مـایـۀ آرامـش قـلـبـم شـده اسـت دلـم از عـالـمِ ذَر بـوده گـرفـتـار حسین ز ازل هرکه شده عـاشـق زهـرا، بـوده نوکر و ریزه خور و عبد علمدار حسین گرچه عمری است که در خانۀ او سربارم دلخوشم من که شدم خار به گلزار حسین امشب از یُمن وجودش همه را میبخشند آمـده تــوبـه کـنـد بـنــدۀ فــرّار حـسـیـن ذکر و تسبیح ملائک همه جا هست حسین ذکرِ العفو، در این ماهِ خدا هست حسین هرکسی بر اثر گریه به او بـدبین است به خود حضرت ارباب قسم بیدین است روز و شب عاشق او اهل بُکاء است بر او روز با گریه که آغاز شود شیرین است امشب از زمـزمـۀ اهل سماء فـهـمـیـدم آن که من را دمِ میخانه کشیده این است در دلم خوب نظر کردم و با خود گفـتم عشق من بر پسر فاطمه از دیرین است به خـدا گـوشۀ شش گوشۀ او جان دادم آنقَدَر حال و هوای حرمش سنگین است عـاشـق صـحـن و سـرایِ حـرم اربـابم بـه هـمـه فـخـر کـنـم بـر کـرمِ اربــابـم بر درِ خوان کرم شکـر کنان میگردیم فـارغ از هـمـهـمـۀ آدمـیـان مـیگـردیـم مُـردهایـم از گـنه اما شب میـلاد حسین مثل فطرس همگی در پیِ جان میگردیم هرچه خیر است فقط از طرف ارباب است روز و شب محضر او سجده کنان میگردیم به خدا رازق ما نیست به جز دخـتر او آب در کوزه و ما تـشنه لـبان میگردیم هر کسی طعنه به ما زد دمِ محشر بیند دور اربـاب همه سیـنـه زنان میگـردیم آفــریــدنــد مـرا تـا کـه گـدایـش بــاشـم خادم و نوکر آن صحن و سرایش باشم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
منكه هـستم سائـلى بر خوان انـعـام شما از ازل شیـرین شده كـام من از نام شما اینكه من دیوانه باشم آن هم از عشق خدا بـوده در آغـاز خلـقـت حُـسن اقـدام شما گر شكـسته بال میخواهى بیا بنگر مرا فـطرسى بشكـسته پر هـستم سر بام شما اى كه گفتى آب كم جو تشنگى آور به دست اى كه میریزد عـطش از بادۀ جـام شما تشنگى خواهم من امشب اى خداى تشنگى تا كه جان خود فـدا سازم براى تـشنگى بیسر و سامان شدم تا كه تو سامانم دهى كافر محضم من امشب تا كه ایمانم دهى بـیسـوادم بهـره از قـرآن نـدارم ذرّهاى آمـدم اى روح قـرآن فـهـم قــرآنـم دهـى زنـدۀ جاوید گردد هر كه باشد كُـشتهات دوست دارم تا بمیرم از دمت جانم دهى فطرسم، حُرّم، گنه كارم، پشیمانم حسین آمدم تا طعـم شیـریـنى ز گــفـتارم دهـى احـتـیـاج من نـدارد انـتهـا اى ذو الـكـرم میبـرم نام تو را تا كه شود اینجا حـرم اى كه هستى محور حُبّ و ولاى اهلبیت عـشق تو ما را نمـوده مبـتـلاى اهلبیت بیتو نـامى از خـدا هم در میان ما نبود بیتو میافـتاد از رونـق صداى اهلبیت اى كه مردانه دل از پروردگارت بُردهاى نیست عاشق بر تو مانند خـداى اهلبیت تا كه نامت میشود جارى به لب ها یا حسین جمع ما گیرد دگر حال و هواى اهلبیت گر نبودى اسم غـفّـار خـدا معـنا نداشت عفو و رحمت در میان هر دوعالم جا نداشت شد مـدیـنـه كـربـلا تا كه به دنـیـا آمـدى مـادرت شد مبـتـلا تا كه به دنـیـا آمـدى مصطفى شد بوسه چین از حنجر و حلقوم تو چـشمها شد پُر بـكـا وقـتى به دنـیا آمدى گفت این طفل ازمن است ومن ازاویم بینِ جمع رازهـا شـد بـرمـلا وقـتـى به دنـیا آمدى بهترین معناى رحمان و رحیم امشب بود میدهـد عـیدى خـدا وقـتى به دنـیا آمدى عید عفو و رحمت آمد عید غفـران آمده ذكر تسبیح ملك زین پس حسین جان آمده رمز صبر انبیاء عشق تو بوده یا حسین نام تو صاحبدلان را دل ربوده یا حسین میهمانى خدا گر خاص میشد بر رُسُـل حق پذیرایى به روضه مینموده یا حسین اولین بارى كه باب توبه واشد در جهان نام زیباى تو این در راه گشوده یا حسین هر كه را حق از براى بندگى كرده جدا نام تو بر قلب و جان او سروده یا حسین جز سعادت نیست عاشق بر رُخ ماهت شدن جز شهادت نیست راه خاك درگاهت شدن حق آن لحظه كه بوسیده پیـمبر حنجرت حق آن شورى كه افتاده به قلب مادرت حـق بـابـایت عـلى و گـریـۀ مـردانـهاش حق آن جمعى كه گردیده سراسر مضطرت حـق جـبریل و سـلامـى كه ز بـالا آورد حق فطرس آن دخیل گـاهـوار اطهـرت حق آن شیرى كه از كام پیمبر خوردهاى حق اسمى كه تو را گشته نصیب از داورت یك گره بر دل بزن تا صد گره را واكنى زشتى ما را به زیـبـایى خود زیـبا كـنى
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
مینویسم عشق و بیتردید میخوانم جنون هرکسی دلـدادهتـر السابـقـون السابـقـون مینویسم عشق و بیتردید میخوانم حسین عـاقـلان دانـند، لـکـن اکـثـراً لایـعـقـلون این سرشت ماست؛ از خاکیم، خاک کربلا سرنوشت ماست پس انا الـیه الراجعـون صرف یک دل دادن و عرض ارادت شرط نیست باید امضا کرد این دلنامه را با دست خون پـرچـم او از ازل بـالاسـت؛ بـالا تـا ابـد باد این پرچم بلند و هرچه جز آن سرنگون زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینۀ پیغمبر است و قلب زهـرا جای تو گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست گرچه خیلیها به ظاهر کربلا هستند لیک باطناً امشب مدینه کـربلای دیگری ست چار تن از پنج تن در گرد یک گهوارهاند در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک بیت مولا غرق اشک و خندههای دیگری ست شیر از انگشتهای وحی مینوشد حسین سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینۀ پیغمبر است و قلب زهـرا جای تو عشق او جاری ست حتی در مرام اهلبیت میتوان فهـمیـد این را از کـلام اهلبیت ساغر لبهای هر معصوم میگوید حسین بسکه لبریز است نام او ز جـام اهلبیت هم شتابش بیشتر هم اینکه جایش بیشتر کـشتیاش هم فـرق دارد با تمام اهلبیت در نهایت جمع خواهد گشت با نام حسین سفرهای که پهن میگردد به نام اهلبیت روز و شب بر او درود حق درود اهلبیت روز و شب بر او سلام حق سلام اهلبیت زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینۀ پیغمبر است و قلب زهـرا جای تو تا که میخوانم تو را هر دیده میبارد تو را از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را در روایت هست هر که دوستش دارد خدا در دلش چون داغی از یک لاله میکارد تو را عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیدهام از گریبانش چنان خورشید میآرد تو را ما نه؛ فرزند پیـمبـر میشود قـربـانیات هستیاش را میدهد تا که نگه دارد تو را جامـهات را آسـمانیها عـوض کردند تا سخـتی رخـت زمیـنـیها نـیازارد تو را زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینۀ پیغمبر است و قلب زهـرا جای تو اشک میریزیم و با ذکرت عبادت میکنیم باز هم از راه دور عرض ارادت میکنیم ما همه بیمارهای دوری از شش گوشهایم بین هیأتها ز یکدیگـر عـیادت میکـنیم زودتر راحت کن از درد فراقت خلق را ما به این دوری مپنداری که عادت میکنیم عـالـم نــوزادی مـا فــرق دارد با هـمـه ما برایت گریه از وقت ولادت میکـنیم هر غمی دیدیم، فرمودند فـابک للحسین بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت میکنیم زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینۀ پیغمبر است و قلب زهـرا جای تو
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
تـو را آفــریــده بــرای خـودش تـو را بُـرده تا ابـتـدای خـودش تو مـحـو خـدایـی و او محـو تو شده غرق در جـلوههای خودش هر آن جا خـدا بـوده تو بـودهای تو را بُرده او پا به پـای خودش تو را میپرستم اگر میل اوست به تن کرده بر تو ردای خودش تو رازق، تو غافر، تو نعم الامیر نشانـده تو را پس بجای خودش نـمـازی بـخـوان تـا خـدا بشنـود ز لبهای سرخت صدای خودش نه ایـنکه خـدا خـون بهایت شده شد اصلا خودش خون بهای خودش نه تنها مسیـحی که حتی مـسیح بگیـرد ز دستـت شـفـای خودش نگاهت به هر کس که افتاده است نـوشتـه دلـش را گـدای خـودش
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
تا میان عاشقـان ما هم سـری پیـدا کنیم بایـد از خـوبان عـالـم دلـبـری پیدا کنیم در مسیر قرب لحظه لحظه باید پیش رفت باید از این حـال، حال بهـتری پیدا کنیم راههایی رفتهایم و یک به یک بن بست بود وقت آن گردیـده راه دیگری پـیـدا کینم چشمۀ جوشان همیشه مـایۀ آبادی است پس سحر باید که چشمان تری پیدا کنیم فطرس آمد پر گرفت از تو به ما هم یاد داد بایـد از دست شما بال و پـری پیدا کنیم هفت شهر عشق را گشتیم و اینجا آمدیم ما کجا بهـتر ز تو تاج سری پیدا کنیم؟ ما برای چشم و قلبی که در آن عشق تو نیست عاقبت یک روز باید خنجری پیدا کنیم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
ای عاشقان! خورشید در آئینه گل کرد نور خدا، در کوچه باغ سینه گل کرد عالم مُعطّر شد ز نـور عـصمتی سبز نـور کـمـال حـضرت آئـیـنه گـل کرد شـوریــدگـان عـشـق! بــوی یــار آمـد مـهـر جـمـال دلبـر دیـریـنـه گـل کرد زد خـنده خـورشید شهادت بر شب ما خون خدا، ای عاشقان! دوشینه گل کرد بـوی خوش معـصوم پنجم منـتشر شد مـاه مـدیـنـه، در شب آدیـنـه گـل کـرد شکر خدا، شب رفت و فجر صادق آمد ای عاشقان! خورشید در آیینه گل کرد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
بیا به سـاحت خـورشیـد اِنَّـمـا بـرویـم به دیـدن گــلی از گـلشـن کـسـا برویم مدینه گشته چراغان ز نـور بارقـهاش زده است دست تمنا شفق به صاعقهاش جهان به دُرج ولایت یکی گوهر دارد بــه گـاهـوارۀ عزّت عـلـی پـسر دارد ببین به خانۀ زهرا حضور فوج ملک گرفته راه سما را خـروش موج ملک مـهـی ز گـسـتـرۀ آسـمـان فـرود آمــد بــه گـوش بـادیـه آوای رود رود آمـد کسی که خُلد برین را خدا به نامش کرد مَلک زمین و زمان انس و جان سلامش کرد کسی که جلوۀ حق در فروغ رویش بود نشــان بوســۀ مستانـه بر گـلویش بود ندیده چشم دو عـالـم چنـین طـلایـۀ او نشسته شـاخۀ طـوبـی به زیر سایۀ او به ابر گفتم از او چشم مهربان تر کیست ز شرم، صاعقه زد، هرکجا رسید گریست تو ای ترانۀ رودی که جاری عشق است صفا ز یمن تو اندر صحاری عشق است صـدای سبـز تو میآید از دل صحـرا چه با صفا شده ای گل ز تو گل صحرا نهفـته زورق عزّت به مـوج سینـۀ تو شـرف نشسته چه مستانه در سفینۀ تو بسیـط مهـبـط تو جـلـوۀ بهـاران است رهین منّت خاکت بهشت رضوان است نه اینکه ساقی ایمان اسیر جـام تو شد هزار یوسف مصری یکی غلام تو شد اگر به نام تو آدم لـبـش نـمـیجـنـبـیــد چگونه عفو خدا را به چشم خود میدید نجات نوح ز طوفان ز خیر و برکت توست جهان و هرچه در آن است مات هیبت توست کلام معـجـز صد مـوسی کـلیـم تـویی طلایـه دار کـرامت تویی، کـریم تویی گرفته فطرس اگر پَر ز یُمن مقدم توست هزار چشمۀ احسان به چشم زمزم توست فـدای مقـدم پاکـت جهان و هستی بـاد بنازمت که دلت پُر ز حـق پرستی باد به(آذری) نظری کن توای بصیرت عشق ببخش رزق دلش را تو هُرم طینت عشق
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسین علیهالسلام
خانۀ شیـر خـدا امشب پُـر از نـور خـداست الـبـشـاره لـیـلـۀ مـیـلاد مـصـبـاح الـهـداست بر سر دوش نـبی، شمس ولایت جـلـوه گر پیش روی فـاطمه، مـرآتِ حـسنِ ابـتـداست فـاطمه آورده فرزندی که در قـدر و جـلال هم محمد هم امیـرالمؤمنـیـن هم مجـتـباست چشم ثـارالـلـهـیـان روشن به میـلاد حـسیـن کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست گـام گـامِ مـقـدمـش، رشک گـلستـان بهـشت عضو عضوِ پیکرش، اوراق صنع کبریاست این همان مصباح دست غیب رب العـالمین این همان قرآن روی قلب خـتم الانـبـیـاست چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه پای تا سر غرق در گلبوسههای مرتضاست با وجـود آنکه نَـبـوَد رحـمت حق را حـدود این نمـای رحـمـت بی حـدِّ ذات کـبـریاست سبط احـمـد، نجـل حـیـدر، آرزوی فـاطـمـه خون قرآن، اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست قـطـرهای از بحـر لطفـش چـشمۀ آب حیات ذرهای از خاک کویش درد عالم را دواست وصف او بـایـد کسی گـویـد که قـرآن آورد مدح او باید کسی گوید که او را خونبهاست هر چه میبینم جمالش را، نبی پا تا به سـر هرچه میخوانم ثنایش را،علی سرتا به پاست هر سری تقدیم جانان گـشت، خـاک پای او هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست هرچه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست من نمیگویم، نمیگـویم، خـدا باشد حـسیـن لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد، رواست خـواهـر مـظـلـومـۀ او مـادر آزادگـی است تـا قـیـامـت بر هـمه آزاد مردان مـقـتـداست اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خـلـق دختری دارد که دست بستهاش مشکل گشاست مادری دارد که در قرآن، خـدا مدّاح اوست مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و«اهلأتی» ست قـامـتـی دارد، قـیـامت گوشهای از سایهاش صورتی دارد که در چـشم محمد دلـرباست بـازویـی دارد چـو بـازوی امـیـرالمـؤمنـین هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست روز محشر ذکر کـل انـبـیـا یا فـاطمه است فـاطـمـه گوید خـداوندا حسین من کجاست؟ او بُوَد فُـلک نجات و لـنگرش دخـت عـلـی این نباشد کفر اگر گویم خـدایش نـاخـداست شـهـریـار کـشـور دلها «حسین بن عـلی» زادۀ امالــبــنــیـن فــرمــانـدۀ کــل قــواسـت آنچه در عـالـم گنه کار است در روز جـزا گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست گرچه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست ایـنکه خـنـدانـیـم و گـریـانـیـم در مـیـلاد او میکـند ثـابت، گِـل ما از زمین کـربـلاست آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست مرگ در بستر بُوَد بر عاشق صادق حـرام این مـعـمـا را کسی دانـد که با ما آشنـاست شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال زخم ما یاری رحـمت، خون ما آب بقـاست من ز خـون دل نـوشـتـم بـر جـبـیـن آسمان هرکه فانی در ره حق نیست، پایانش فناست قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا» ست گو یکی گـردند خـلـقـت از بـرای قـتـل من قـامـتـم تـنـهـا برای خـالـق یـکـتـا دوتـاست آب را بـر روی مـا بـسـتـه نـمـیدانـد عـدو حـنـجــر مـا تـشـنــۀ آب دم تــیــغ بــلاسـت وصل جانان از دم شمـشیـر میآید به دست این همان معـنای رمـز «البـلاءُ لِلولا»ست میثم این مصراع را با خط خون باید نوشت رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسین علیهالسلام
ای که در مقـدم تـو بـاد صبــا گُل ریزد پیـک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد شب میلاد تو عالم اگر عـطرآگیـن است جبـرئیل از در و از بام و هوا گُـل ریزد ای گُـل سـرسبـد گلشـن زهـرا، جـبـریل گر به پـای تو نـریـزد به کجـا گُل ریزد فطـرس از مقـدم تو شکـر خدا می گوید بال بگشوده و بر ارض و سما گُل ریزد خبـری گر ز جمال تـو به یـوسف برسد ز سرشک شعف خود همه جا گُل ریزد هر کسی نقش ببنـدد به لبش نام حـسیـن گـوئی از شـاخـۀ پُـربـار وفـا گُـل ریـزد ای بقـا یـافتـه دین از تو، به پـاس قدمت خـضـر پـیـوستــه لب آب بـقـا گُل ریزد احترام حرم از منزلت و حُرمت توست هاجر از شوق تو در سعی و صفا گُل ریزد هـر زمـانی کـه بـه محـراب نیـایش آئی روی سـجّــادۀ مـحـراب دعـا گُـل ریـزد گلفروش چمن عشقی و غیر از تو چه کس در ره دوست گــه رنـج و بـلا گُل ریزد تُربت حاهر و ایثار تو از بس خوشبوست گوئی ازخاک تو در کرب وبلا گُل ریزد می چکـد گر که ز چشمان وفائی اشکی به روی خاک تـو بـا اهـل ولا گُل ریزد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسین علیهالسلام
امشب ز خـدا رحـمت جـانـانـه رسیـده جـبـریل خبـر کرده که دُردانـه رسیـده هر کس که به پشت در میخـانه رسیده از زیـر لـبـش نـالـۀ مـسـتــانـه رسـیـده جز سـاقی خود با همه بیگـانه ام امشب "زنـجـیـر بیـارید که دیـوانـه ام امشب" هر کـس که شده عـاشـق دلـدار بـیـایـد هـر غـمـزدۀ بی کـس و بـی یـار بیـاید گـویـیـد به هـر عـبـد گـنـهـکـار بـیـایـد ابـلـیـس طـمـع کرده که این بـار بیـاید! فـطـرس به تمنـای نگـاهـی شده راهی پر سـوخـته تا درگه شاهی شده راهـی تا دیـده نـبـی آن رخ تـابـنـده و مـه رو گـل کرده به روی لب او نغـمـۀ یاهـو! دل بُـرده پـسر از پـدرش بـا خـم ابـرو از یمن قدومش شده در عـرش هـیاهـو او مـظـهـر تـابـنـدۀ احـسان قـدیـم است الحق که حسین است!رحیم است و کریم است عاشق همه جا ذکر لبش نام حسین است ورد سحر و نان شبش نام حسین است چشمش که بگرید سببش نام حسین است اصلا همۀ تاب و تبـش نام حسین است با اسم حسین است که دردم شده درمان با ذکر حسیـن است شفا بحر مریضان هم در حرمش ذکر و دعا مست کننده است هم تربت قبرش به خدا مست کننده است عطر حرم کرب و بلا مست کننده است مثل سحر صحن رضا مست کننده است مـسـتـانـه بـخـواهـیـد که دلـدار رسـیده عـشـق نــبـی و حـیــدر کـرار رسـیـده
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسین علیهالسلام
گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست گرچه خیلی ها به ظاهر کربلا هستند لیک باطـنـا امشب مدینه کـربـلای دیگری ست چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره اند در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک بیت مولا غرق اشک و خنده های دیگری ست شیر از انگشت های وحی می نوشد حسین سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست آمد آن کان عطا، کهف الورا؛ خـون خـدا او بُـوَد آئــیــنـۀ حُـسـن جــمــال کــبـریــا عشق او جاری ست حتی در مرام اهل بیت می توان فـهـمید این را از کـلام اهـل بیت ساغـر لبهای هر معصوم می گوید حـسین بسکه لبـریـز است نام او ز جـام اهل بیت هم شتـابش بـیـشتـر هم اینکه جایش بیشتر کـشتی اش هم فـرق دارد با تمام اهـل بیت در نهایت جمع خواهد گشت با نام حـسین سفره ای که پهن می گردد به نام اهـل بیت روز و شب بر او درود حق درود اهل بیت روز و شب بر او سلام حق سلام اهل بیت گفت پیغمبر حسین از من بُوَد من از حسین پس بُوَد او بر تمام اهل بیت نور دو عـین تا که میخوانم تو را هر دیده می بارد تو را از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را در روایت هست هر که دوستش دارد خدا در دلش چون داغی ازیک لاله می کارد تو را عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیده ام از گریـبانش چنان خورشید می آرد تو را ما نه؛ فـرزند پـیـمبر می شود قـربـانی ات هستی اش را می دهد تا که نگه دارد تو را جـامـه ات را آسـمـانی ها عوض کردند تا سـخـتـی رخت زمـیـنـی ها نـیـازارد تو را زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینـۀ پیغـمبر است و قـلب زهـرا جای تو اشک می ریزیم و با ذکرت عبادت می کنیم باز هم از راه دور عرض ارادت می کنیم ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم بین هیئت ها ز یکـدیگـر عـیـادت می کنیم زودتر راحت کن از درد فراقت خـلـق را ما به این دوری مپنداری که عادت می کنیم عــالــم نــوزادی مـا فــرق دارد بـا هــمـه ما بـرایت گـریه از وقـت ولادت می کـنیم هر غـمـی دیـدیم، فرمودند فـابک للحـسین بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می کنیم دوستت دارم من ای در جسم عالم جان حسین آذری میخوانمت: جانیم سنه قربان حسین
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسین علیهالسلام
تـو را آفــریـده که خـود را بـبـیـنـد تـجــلـی أســمــای حـسـنــی بـبـیـنـد خودش از ازل خیره ات بود و حالا زمـانـش رسـیــده کـه دنـیـا بـبـیـنـد تـو آن کـنـز مـخـفـی بـالا نـشـیـنـی که تـنـهـا تو را ذات أعـلـی بـبـیـنـد تــحـیــر فــتــاده بـه جـان مـلائـک خــدا را بـبـیـنـد؟ شـمـا را بـبـیـنـد؟ بدون سبب نیست بر سـاق عـرشی تـو را دوست دارد که بـالا بـبـیـنـد دلش تنگ عرش است زهرا و هر شب مـیــان جــمــال تـو أسـمـاء بـبـیـنـد به هـر کـس نگـاهت بیـفـتـد، یقـیـنا اگـر کــور بـاشد چـو بـیـنـا بـبـیـنـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسین علیهالسلام
آیات عاشقی است که تـنـزیل می شود یس و مریم است که تـرتـیـل می شود کوثر و مُلک بوده و والفجر هم رسید قرآن فاطمه است که تکـمـیل می شود سبِّـح بحـمـد ربِّـک یا مـرتضی عـلـی با این پسر ز شأن تو تجـلـیل می شود کشتی عـشق او که دلش را به آب زد دوزخ یقـین نمود که تعـطـیل می شود بسم خدای فجـر و قسم بر لـیـال عشر کانون عاشقی است که تشکیل می شود إنــی أنــا الـغــریــب زمــان ولادتـت با سـرخـی گـلـوی تو تـأویـل می شود
: امتیاز
|
سرود ولادت امام حسین علیهالسلام
مـیـلاد ابـی عـبـدالله، دلـهـا غـرق سُـرور نازل شد به حریم حق، امشب سورۀ نور آمد گـل پسر زهـرا ** خورشید دگر زهـرا ** نـور چشم تر زهـرا سـیّـد الـشّـهـدا آمده خون خدا؛ یوسف خیرالنسا؛ نور مصباحُ الهُدی؛ گشته عالمتاب سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ مهربان ارباب ******************************************* امشب دامن زهرا شد، رشک باغ بهشت حق، آب و گِل این گُل را، با نورش بسرشت عالم سائل احسانش ** هستی، واله و حیرانش ** هر عطری ز گلستانش جان ما به فداش سر زده صبح سحر؛ نور خورشید و قمر؛ آمده جان پدر؛ دلبر مادر سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ مهربان ارباب ******************************************* می گیریم همگی با این، شـور و حال دعا از دست عـلـی و زهـرا، امـشب کـربـبلا شعبان ماه سُرور ما ** ماه مـولِد این مولا ** باشد وعـدۀ مشـتـاقان صحن خون خدا جاری اشک از هر دو عین؛همچو اهل عالمین؛ بر لب ما یا حسین؛ تا نفس داریم سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ سیّدی مولاحسین؛ مهربان ارباب
: امتیاز
|
سرود ولادت امام حسین علیهالسلام
قلب زهـرا شد با شـعـف همراه آمـــده جــشــن عـــیــد ثـــارالله نور مصباح الهدی خوش آمدی یا سفـیـنـة الـنّجـاة خـوش آمـدی کوثـر و حـمد و قارعَة رحـمـة اللهِ الـواســعَـة لالـۀ گــلـشـن زهــرا و حــیــدر نــور دیـده و عـزیـز پــیـغــبــر ذکر زیـبای تو را بر لـب داریم با خـمـیـنـی و شهیدان و رهـبـر یا حسین حسین حسین؛ یا ثارالله (۶ ) ************************ بـهـر تـوبـه کن، جـمع ما امـداد فـطـرس دل هـا، را نــمــا آزاد گرچه آلوده به جر و عصیانـیم تا ابـد خـاک حـریمت می ما نیم ما قطره ایم، تو دریایی ما بنـده ایم، تو مولایی عجز ما و کرمت ارباب ارباب چـشـم ما و قدمت ارباب ارباب مُحرم و دربه در عـشق تـوأیـم کعـبـۀ ما حـرمت ارباب ارباب یا حسین حسین حسین؛ یا ثارالله (۶ ) ************************ فـوق عـرش حق خاک کوی تو بـوسـه زد احـمـد بـر گـلـوی تو بـشـنـو ای تـجـلّی حُـسن سـرمد نـغــمـۀ حـسـیــنُ مـنّـی احــمــد هستی صاحب لوی حشر والـفـجـر و لَیـالٍ عَشر ای امـیـد ما هـمـه خـوش آمـدی آیـه هـای محـکـمـه خـوش آمدی بـه أبـی انـت و اُمّــی یــا مــولا نـور چـشـم فـاطمه خوش آمدی یا حسین حسین حسین؛ یا ثارالله (۶ )
: امتیاز
|
سرود ولادت امام حسین علیهالسلام
ماه رسول خدا؛ شد پر نور و ضیا آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا آمـده دلـبـر مـا؛ سیّـد و سَـروَر مـا آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا تو آسمانِ ولایت کرده طلوع خورشید و ماه عـالَـم بـهـاران شـده از نــور جـمـال ثـارَالله آمــده شـــاه تــمـام عـالــمـیـن اشک شوق ما روان شد از دوعین ذکر کـلّ عـاشـقـان امشب اینِ سیّـدی ابـی عـبـدالله الـحـسیـن یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا(۲) ****************************************** آمده نور جلی؛ نـور دو چشم عـلی آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا جوش و خُروش نبی؛زینت دوش نبی آمــده دنــیــا؛ عــزیــز دل زهـــرا سبـط نـبـیّ مـرتـضی حـضرت ثـارالله مـدد ای یـوسـف خـیـر الـنّـسا یا ابـا عـبـدالله مدد مصطفی نموده همچون گل بویت عالمی معتکـف عـشق رویت یـاد آن مـصـائب و آن بــلایـا بوسه زد گریه کُنان بر گلویت یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا(۲) ****************************************** کعـبه جود و عطا؛ قـبـلـۀ اهـل ولا یــا ثـــارالله؛ مـــدد ابــی عـــبــدالله شدی در اوج بلا؛ فـنای عشق خدا یــا ثـــارالله؛ مـــدد ابــی عـــبــدالله کــربــلای تـو آقـا بـهـشـت کـلّ عــالـمـیــن کِی میـشه قـسـمـتم آقا غـروب بین الحرمین مـسِ دلم رو کُن طلا یا ثارالله شدم اسیـر و مـبـتـلا یا ثـارالله کن یه عـنایتی به ما یا ثـارالله که جان بدیم تو کربلا یا ثارالله یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا؛ یا حسین یابن الزّهرا(۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت امام حسین علیهالسلام
آمده سُرور قلب مصطفی، به علی نور عین رهبر و سَروَر و کُلّ کائنات، گل زهرا حسین آمده سلطان کـربـلا آمده عشق خودِ خدا دشـمــن آل اُمـــیّــه شـاه دین ابا الـرّقـیّه گل فاطمه حسین جان؛ گل فاطمه حسین جان ( ۲ ) ******************************** خانۀ امیر مؤمنان شده، غرق دُرّ و گوهر میزند خنده نبی به صورت، زهرا و حیدر جلوۀ مهتاب مبارکه مقدم اربـاب مبارکه همه با شوق و تمنّـا تهنیت بگیم به زهرا گل فاطمه حسین جان؛ گل فاطمه حسین جان ( ۲ ) ******************************** دشمن خون خدا پـلیـد و بد تر از اهـریـمنِ گفته مصطفی من از حسینم و، حسین از منِ مرغ قلبم روی بوم تو دیده ام فرش قدوم تو ای گل لاله گـل یاس ای تمام عشق عبّاس گل فاطمه حسین جان؛ گل فاطمه حسین جان ( ۲ )
: امتیاز
|
سرود ولادت امام حسین علیهالسلام
خانۀ زهرا و علی؛ گشته پر از مهر و صفا سر زده خـورشید رخِ؛ سَـروَرِ خیـل شُهدا آمده آنکَس که بُوَد؛ فاطمه را نـور دوعـین میشنـوم از همه جا؛ ذکر حـبیبی یا حسین کعبه دلها یا حسین؛ ای گل زهرا یا حسین ************************** گشته چراغان، ز شعف؛ مُلک خداوند جلیل مَحوِ رُخَش یوسف و هم؛ عیسی و موسی و خلیل جلوۀ گـلواژۀ صبر؛ واله و بی تاب حسین سر زده در لیلۀ دل؛ روی چو مهتاب حسین کعبه دلها یا حسین؛ ای گل زهرا یا حسین ************************** دل بَرَد از فوج مَلک؛ خنده و هم شیوَن تو ای پسر شیـر خـدا؛ دست من و ودامن تو بهـر سفـر تا به خـدا؛ بی مدد و توشه منم از کرم و لطف خدا؛عاشق شش گوشه منم کعبه دلها یا حسین؛ ای گل زهرا یا حسین
: امتیاز
|